پروژه نحوه تعیین تامین کنندگان در یک زنجیره تامین
مقدمه
زنجیرۀ تأمین، زنجیره ای است که همه فعالیت های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود. در ارتباط با روند تهیه کالا، دو روند یا مسیر دیگر که یکی اطلاعات و دیگری منابع مالی و اعتبارات است، نیز حضور دارد. هم زمان با عمومی شدن مفهوم زنجیرۀ تأمین در چند سال گذشته، تعاریف متفاوتی از زنجیرۀ تأمین ارائه شده است:
انجمن زنجیره تأمین، زنجیرۀ تأمین را به صورت زیر توصیف می نماید: زنجیره تأمین، هر کوششی که در ارتباط تولید و تحویل یک محصول نهایی، از تأمین کننده به مشتری را دربر میگیرد. چهار فرایند پایهای برنامهریزی ، منبع یابی ، ساخت و تحویل ، به طور گستردهای این کوششها را توصیف می نمایند، که شامل مدیریت عرضه و تقاضا، منبع یابی مواد اولیه و قطعات، تولید و مونتاژ، انبارداری و کنترل، دریافت موجودی و مدیریت سفارش، توزیع در میان کانال ها و تحویل به مشتری میباشد. یک زنجیره تأمین به جریان مواد، اطلاعات، پرداخت ها و خدمات از تأمین کنندگان مواد خام، در میان کارخانه ها و انبارها به مشتریان نهایی اشاره دارد. زنجیرۀ تأمین همچنین شامل سازمان ها و فرایندهایی است که محصولات، اطلاعات و خدمات را تولید و به مشتریان نهایی تحویل می دهند که شامل بسیاری از وظایف از قبیل: خرید روند پرداخت ها، مدیریت مواد، برنامهریزی و کنترل تولید، تدارکات و کنترل موجودی، انبار، توزیع، تحویل و سیستم های اطلاعاتی لازم برای کنترل همه این فعالیتها میباشد (هراتی و عباسی، ۱۳۹۸). علاوه بر تعاریف زنجیرۀ تأمین چندین محقق مفهوم مدیریت زنجیرۀ تأمین را تعریف نمودهاند. مونزکا و مورگان معتقد هستند: مدیریت یکپارچه زنجیرۀ تأمین درباره حرکت از مشتری نهایی و سپس مدیریت همه فرایندهای موردنیاز برای خدمت به مشتری همراه با ارزش در یک مسیر واقعی می باشد، (هراتی و عباسی، ۱۳۹۸).
اسکات و وست بروک (۱۹۹۱) و نیو و پاین (۱۹۹۵)، مدیریت زنجیرۀ تأمین را به عنوان زنجیره ای توصیف می نمایند که هر یک از عناصر فرایندهای تولید و تأمین را از مواد اولیه تا مصرف کننده نهایی به هم متصل می نماید؛ شامل محدوده های مختلف سازمانی می باشد و همه سازمان ها را در میان زنجیرۀ ارزش به عنوان یک وجود مستقل بالقوه واحد توصیف نموده است.
مدیریت زنجیرۀ تأمین از مزایای انسجام عمودی به وسیله هم راستا نمودن وظایف تدارکات شرکتهای مستقل زنجیرۀ تأمین بهره می برد در حالی که تدارکات زمانی به معنی اشباع انبار با موجودی کافی بود، فلسفه جدید، تلفیق و انسجام فعالیت های بیرونی و درونی شامل مدیریت موجودی، روابط فروشندهها، حمل و نقل، توزیع و خدمات تحویل را مورد تأکید قرار داده است. هدف، جایگزین نمودن مواد با اطلاعات به منظور شفافسازی می باشد. بنابراین مواد اولیه و کالاهای ساخته شده می تواند با سرعت دوباره تکمیل شده و در اندازه های کالایی کوچکتر به نقاط مصرف برسد؛ به خصوص در سیستم تولید بههنگام[۱]. بنابراین چرخههای سفارش کوتاه و قابل اطمینان و توانایی برآورده نمودن سفارشهای ورودی، عناصر کلیدی خدمت به مشتری می باشند. به طور خلاصه می توان گفت که وظیفه مدیریت زنجیرۀ تأمین شامل برنامهریزی، سازماندهی و تطابق همه فعالیتهای زنجیرۀ تأمین میباشد. امروزه، مفهوم مدیریت زنجیرۀ تأمین به عنوان یک رویکرد سیستمی کل به منظور مدیریت کل زنجیرۀ تأمین اشاره دارد، (هراتی و عباسی، ۱۳۹۸).
هنوز بررسیای ثبت نشده است.