مقاله حکمت هنر اسلامی و بررسی مساجد در دوره های مختلف
چکیده
حکمت هنر اسلامی ترکیبی نسبتا پرکاربرد و در عین حال مبهم است که هنوز معنای روشنی از آن در دست نیست. همین امر ضرورت توجه به مبانی نظری و فلسفی این عنوان را به ما گوشزد می کند. در واقع حکمت مفهومی است که در گذشته بسیار در ادبیات فکری کاربرد داشته اما در نظام مدرنیته به مفاهیم مختلفی تقسیم شده است. آنچه با مطالعه متون اسلامی حاصل می گردد، گویای این است که علم و معرفت شرط لازم برای هر حکمتی است اما شرط کافی نیست. به تعبیری دیگر، وحدت شخصیت و هویت و جمع میان بخش نظری و عملی زندگی می باشد. هنر اسلامی نیز که آیینه تمام نمای جهان بینی اسلامی و همچنین فرهنگ و تمدن اسلامی است، دارای مبانی نظری و معنوی و اخلاقی مهمی است که می توان با بحث و بررسی به آنها پی برد. هنر نه تنها برای هنر که برای تعالی هم صورت می گیرد و علاوه بر آن صرف داشتن موضوع دینی برای دینی بودن هنر کافی نیست. در این میان حکمت هنر دینی و حکمت هنر اسلامی راه برای فهم و درک جهان قدیم و حکمت آن باز می نماید. هنر دین و مذهبی از زمان به وجود آمدن به دنبال محیطی است که پیروان خود را در آنجا جمع نماید. این تجمع که عامل اصلی آن عبادت است وسیله ای است برای تعاملات اجتماعی میان پیروان آن دین، به ویژه ادیانی که به تعاملات اجتماعی بها داده اند. انسان که موجودی است فطری برای ارتباط با آفریننده خود نیازمند مکانی است که دارای ویژگی های آسمانی و معنوی که تجربه عروج روح و اتصال آن به هستی لایزال را ممکن سازد. از میان ادیان الهی دین اسلام بیشترین اهمیت را برای جنبه اجتماعی عبادت قائل بوده است، مکانی که این امکان را برای این امر خطیر فراهم آورده از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین مساجد جایگاه والایی دارند، مسجد قلب طپنده شهرهای اسلامی است و باید مهمترین و بهترین مکانها برای مساجد فراهم شود.
واژههای کلیدی: هنر اسلامی، حکمت، مساجد، هنر
مقدمه
هنر اسلامی را هنر سرزمینهای اسلامی میداند. باربارا برند در تعریف هنر اسلامی میگوید: هنری که در خدمت برای حکمرانان زمان یا جامعه فرهنگ دوست و اسلامی باشد، البته آثار هنریِ مورد بحث همواره هدف مذهبی ویژهای نداشته و گاهی از این مقوله به دور بوده و حامیان و هنرمندان همیشه مسلمانان خوبی نبودهاند و گاه اصلاً مسلمان نبودهاند. به هرحال فرهنگی که در آن شکل میگیرد، تابع اندیشه مسلمانان است و این عمل به همراه عوامل جغرافیایی و تاریخی، تعیینکننده آنچه تهیه و پرداخته میشده بوده است. برند به صراحت اعلام میکند که آثاری که در سرزمینهای اسلامی خلق میشوند، در تعریف هنر اسلامی جای میگیرند و تأکید میکند که این نوع هنر را باید اسلامی و نه هنر مسلمانان خطاب کرد و تفاوتهای جزئی موجود بین آثار را مربوط به عوامل جغرافیایی و تاریخی میداند. همچنین کریستین پرایس همانند برند، معتقد است که در این روش ممکن است حتی هنرمند نیز مسلمان نباشد، هنر این صنعتگران که بسیاری از آنها هرگز به اسلام نگرویدند، با هم پیوند خورد و زیر فرمان اسلام مبدل به شیوههایی شد که امروزه به نام هنر اسلامی شناخته میشود. این گروه معتقدند که اسلام به بهترین شکل در آثار هنریی تأثیر گذاشت که اسلام در آن سرزمینها حاکم شده است.
هنر اسلامی از رهگذر دو سرچشمه قدرتمند؛ یعنی قرآن و برکت نبوی پا به عرصه وجود گذاشت ولذاهمه کالبد درونی و بیرونی آن از الهامات پرشکوه اسلامی تناور میشود. این هنر، حقایق درونی الهام اسلامی را در جهان صورتهای محسوس و مشهود متبلور می کند؛ و چون از باطن اسلام برخاسته است، مخاطب اثر هنری را به خلوت درونی ِالهام الهی راه می نماید. این هنر از حیث ایجاد و ابراز، میوه روحانیت اسلامی و از نظر معرفت شناسی، امدادگر و تکمیل کننده حیات معنوی است. هنر اسلامی، مبتنی بر معرفتی است که خود دارای سرشتی روحانی است؛ معرفتی که بزرگان هنر اسلامی از آن به «حکمت» نام میبرند. حکمتِ هنراسلامی، فلسفه هنراسلامی نیست؛ زیرا در آنجا فیلسوف با علم به اینکه از راه هنراسلامی، معارفی به انسان منتقل می شود به دنبال یافتن نسبتِ این معرفت ها با هنراست. اما در حکمت هنر اسلامی، جستن بسترهای اندیشگی و فکری هنر اسلامی مد نظر است. میخواهیم بدانیم که نهال هنر اسلامی از چه منابع و مصادر فکری سیراب شد که به این همه پیوستگی و پویش درتاریخ خود رسید و توانست سایه دل آرای خود را در طول قرنهای متمادی بر روح انسان ها افکند.
حکمت در نزد دانشوران اسلامی به معنی دانستن چیزهاست چنانکه باشند. در لغت به معنی فرزانگی است و معمولا آن را معادل شرقی – اسلامی فلسفه اروپایی می گیرند و آن را به دو نوع عملی و نظری تقسیم نموده اند. حکمت دارای اهمیت و ارزش والایی است و دارای ارتباط نزدیکی با اخلاق می باشد. در قرآن نیز حکمت از جایگاه والایی برخوردار است، به گونه ای که در آیات مختلف قرآن واژه های حکمت و حکیم به کار رفته و مفسران مختلف تفاسیر متعددی از آن ارائه داده اند و به اهمیت آن در قرآن اشاره نموده اند.
با تکیه بر این نکات می توان گفت، حکمت هنر اسلامی هم اکنون بهتر و باشکوه تر از قبل در منظومه معرفتی – فکری جهان حضور دارد. با این همه نباید و نمی توان نادیده گرفت که جلوه بیشتر و بهتر این معرفت در کار و جدی است که حاملان این حکمت – یعنی مسلمانان – برای فهم و ترویج بهتر این مؤلفه مهم معرفتی از خود نشان می دهند. در این راستا باید در نظر داشت که منظور از «اسلامی» به عنوان پسوند حکمت، تنها مؤمنان و افرادی که به دین مبین اسلامی اعتقاد دارند و طبق آموزه های آن زندگی می کنند، نیست. «اسلامی» در اینجا همه افرادی را در بر می گیرد که به نوع و طریقی تحت تأثیر آثار معنوی این حکمت دوران ساز قرار گرفته اند. تاریخ معنوی و فکری جهان بر همگان اثبات کرده که معرفت و حکمت اسلامی نه تنها بر مسلمانان که بر غیرمسلمانان هم تأثیر خود را گذاشته است، هرچند این تأثیر به صورت باواسطه بوده است.
تعریف حکمت
لغت نامه دهخدا حکمت را دانایی، دانشمندی، عرفان و معرفت معنی کرده است. در کاربردهای لغوی واژه حکمت، استواری و منع از نقص و خلل و تباهی ماخوذ و مقصود است. کلمه حکمت ملازم با خلل ناپذیری، استواری و استحکام است. خواه مربوط به علم باشد و خواه مربوط به عمل.
سقراط از آن دسته متفکرانی است که معرفت را در معنای حسی آن رد میکند و معتقد است که معرفت باید معرفت ارزشهای جاویدان باشد. یعنی ارزشهایی که تابع تاثرات بیثبات و متغیر حسی یا عقیده شخصی نیستند. از نظر سقراط مردم باید به جای منافع شخصی، جویای فضیلت و حکمت باشند. او فکر میکرد رسالت دارد تا مردم را برانگیزاند تا به عالیترین دارایی خویش، یعنی نفس از طریق حکمت و فضیلت توجه کنند. تلقی سقراط از حکمت، بصیرت به آن حقیقتی است که برای انسان خیر است و منجر به سلامت و هماهنگی نفس میشود. نگاه منفی افلاطون به هنر از آنجا نشات می گیرد که معتقد است هنرمند اشیا را خوب تصویر نمیکند چرا که مقلد ظاهر و نمود است. مثلا نقاشی که یک تخت میکشد، فقط از دیدگاه تاثیرات بر حواس کار میکند و این از معرفت حقیقی بدور است.
ارسطو نیز در روند مبارزه با دریافتهای حسی و سطحی محض نسبت به شناخت اشیا و رویدادها به مفهوم حکمت دست می یابد. از این روی او حکمت و فهم ماوراء الطبیعه را مساوی تلقی میکند و معتقد است فیلسوف یا دوستدار حکمت کسی است که خواستار معرفت درباره علت نهایی و ماهیت اشیا و واقعیت است و معرفت را برای خود معرفت میخواهد. در نظر او حکمت اصول و علل اولیه اشیا را مورد بحث قرار میدهد و از این روی معرفت کلی در عالیترین درجه است و حکمت دورترین علم از حواس، انتزاعیترین و مشکلترین علم است. چون مستلزم بیشترین فکر است. ادراک حسی برای همه مشترک، بنابراین آسان است و هیچ نشانه حکمت نیست. البته از نظر او حکمت، ماوراء الطبیعه به تمام معنا است. آنچه را حکمت مورد بحث قرار میدهد چهار چیز است: جوهر یا ذات شیء، ماده یا موضوع، منشا حرکت یا علت فاعلی و علت نهایی یا خیر.
تعبیر ابوعلیسینا متناسب با شخصیت خردگرای این عالم استدلالی است. از این روی وی حکمت را عمدتا روشی برای فهمیدن حقیقت واقعها تلقی میکند و معتقد است حکمت صناعتی است که توسط آن انسان هرآنچه را که در عالم در واقع و نفسالامر وجود دارد دریافت میکند و یا آن را از نوع افعالی که برای تعالی و شرافت انسان ضروری است فراگیرد، میشمارد. سهروردی با وجود اینکه دریافتش از حکمت، ذوقی و اشراقی و شهودی است، حکیم و حکمت را هم دارای وجهی خداگرا و هم وجهی خداناگرا میداند. اگرچه حکمت از نظر سهروردی امری والاست اما الزاما الهی و متوجه ساحت قدس نیست. سهروردی روش افلاطون را مورد نظر داشته که متکی بر شهود است.
ملاصدرا فیلسوف آشتی عقل و عشق، حکمت را روش خاصی میداند که نفس انسان را به آن وجه از تعالی واصل میکند که به بالاترین درجات سعادت نایل آید. ملاهادی سبزواری حکمت را تبدیل شدن انسان به عالم عقلی که با عالم عینی و خارجی مشابهت دارد میداند. در این تعاریف مفهومی از معرفت نهفته است که قرین با واقعیت و حقیقت و متوجه تعالی و کمال و نهایتا اوج گیری انسان و عروج او در فرایند تکاپوی حقیقت جویانه است خواه از طریق ذوق و شهود خواه منطق و خرد.
در یک تقسیم بندی کلی حکمت به دو دسته تقسیم میگردد:
- حکمت نظری: دانشی که در مرحله ی فکر و نظر حاصل میشود.
- حکمت عملی : دانشی است که در میدان عمل بکار میآید و درباره افعال مورد اختیار و قدرت انسان صحبت میکند شامل:
– تهذیب نفس یا همان اخلاق فردی ” علم اخلاق ”
– تدبیر منزل و خانه داری ” تعلیم و تربیت”
– سیاست وتمدن و کشور داری ” علم سیاست ”
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
تعریف حکمت
حکمت هنر اسلامی
زیبایی و هنر از منظر عرفان و حکمت اسلامی
بررسی مساجد در دوره های مختلف
مساجد در دوره صفوی
شیوۀ اصفهانی در مساجد صفویه
گونه های ترکیبی فضای آموزشی و نیایشی در دوره صفویه
مساجد دوره قاجار
ویژگی های معماری مساجد دوره قاجار
گونه های مختلف مسجدـ مدرسه در دوره قاجار
مسجد در دوره پهلوی
مسجد جامع صفوی اصفهان ( مسجد شاه، مسجد امام)
تزیینات بنای مسجد جامع صفوی اصفهان
مسجد مدرسه سپه سالار ( قاجار)
مسجد الغدیر
نتیجه گیری
منابع
هنوز بررسیای ثبت نشده است.